دوستم به من پیام داد اگر جرات داری بیا جلوی خانه ما / من هم رفتم و با چاقو او را زدم
متهم :
🔹هیچوقت فکر نمیکردم رفاقتم با مقتول، سر موضوعی پیشپا افتاده به اینجا کشیده شود، البته او خودش مقصر بود و دائم به من بد و بیراه میگفت و پیامهای تهدیدآمیز میفرستاد و من از رفتارش کلافه و خسته شده بودم. درنهایت کاسه صبرم لبریز شد و از او خواستم تا قرار بگذاریم و تسویهحساب کنیم.
🔹 او به من گفت اگر جرأتداری جلوی خانهما بیا. من همانموقع جلوی خانهشان رفتم تا با او صحبت کنم. اما بهمحض اینکه من را دید برایم چاقو کشید و به سمتم حمله کرد و من هم از ترسم به سرعت چاقویی را که در جیبم بود درآوردم و ضربهای به او زدم که ناخواسته ضربه به گردنش خورد و شاهرگش پاره شد./ ا