ابراهیم نکو*
مردم تغییر را الآن می خواهند نه ۵ یا ۱۰سال بعد

نگارنده در این یادداشت ضمن انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت، تغییرات اعمال شده فعلی را موجب بهبود شرایط نمی داند.

تیم اقتصادی دولت تیم کار نیست و از همان ابتدا نباید برخی از وزرا در آن جایگاه قرار می گرفتند ولی به هر حال تشخیص دولت بوده و نمایندگان هم برای اینکه همسو با دولت باشند و وفاداری خود را به دولت نشان دهند رای اعتماد دادند و وزرا وارد کار شدند. البته برخی از نمایندگان به وزیرا اعتقاد هم داشتند. انتظار می رفت که همه مدیران رده اول اقتصادی دولت، مدیران دوران بحران باشند نه مدیران دوران آرامش. ما در تحریم و فشارهای بین المللی قرار داریم، تمرکز بر مدیران متوسط می تواند بحران های اقتصادی را تشدید کند. به همین دلیل وقتی مجلس همسویی خود را با دولت نشان داد، با توجه به اوضاع اقتصادی کنونی، از آقای رئیسی انتظار می‌رفت و می رود بدون اینکه مجلس واکنشی نشان دهد، اقدام به ترمیم کابینه کند و وزرایی که دارای عملکرد ناکارآمد هستند، تغییر دهد که این اتفاق نیفتاد.

به‌نظر من آقای رئیسی وامدار کسی نیست، ولی کسانی هستند که احساس می کنند از دولت طلبکار هستند وبا لابی‌های قوی‌ای که دارند، تلاش می‌کنند تغییراتی در دولت صورت نگیرد، این باعث می‌شود که این روند ادامه داشته باشد. ضعفی که در مجلس وجود دارد و به هیات رئیسه و رئیس مجلس بر می‌گردد، رئیس مجلس در چنین مواقعی چنانچه دنبال استیضاح وزرا نیست و یا به هر دلیل نمایندگان از رای خود برمی گردند و منصرف می شوند، می تواند با جمعی از نخبگان مجلس با رئیس جمهور دیدارهایی داشته باشند و نگرانی های خود و مردم را بیان و دغدغه ها را مستند به رئیس جمهور اعلام کنند تا از این طریق آقای رئیسی اقدام به ترمیم کابینه کرده و موضوعی بینابین اتفاق بیفتد.

متاسفانه مردم به شدت نگران آینده معیشتی خود هستند، ولی وفاداری مردم به نظام و امیدوار بودن به آینده باعث شده که مردم بیش از مسئولان با برنامه های دولت همراهی کنند که شاید باریکه های امیدی وجود داشته باشد تا بهبود وضعیت را شاهد باشیم. این که دولت و یا مجلس شعار بدهند برای مثال جمهوری اسلامی ایران ۱۰ یا ۵ سال آینده رتبه فلان منطقه و جهان را شاهد خواهد بود و وضعیت اقتصاد مردم بهتر خواهد شد، با توجه به شرایط سخت مردم درکش از سوی مردم سخت است. می‌گویند چرا ۵ سال آینده، امروز چرا صورت نمی گیرد. تغییراتی که انجام شده نیز موجب بهبودی اوضاع نگردیده برای مثال رئیس کل جدید بانک مرکزی با قدرت تمام شعارهایی برای کنترل بازار ارز می دهد ولی نه تنها شاهد پایداری قیمت ارز نیستیم، بلکه شاهد بدتر شدن اوضاع هستیم این نشان می دهد تغییرات مذکور هم تغییرات منطقی نبوده و احتمالا فشارهایی را از سوی برخی شاهد هستیم و با برنامه های غیر مستند می آیند و وقتی که وارد عرصه قدرت تصمیم گیری در عرصه اقتصاد می شوند ناکارآمدی و یا کم کار آمدی شان در ابعاد مختلف از جمله اشتغال نیز همینطور. البته در مورد وفاداری آن‌ها تردیدی نیست اما ضعیف هستند.

دیدگاهتان را بنویسید